سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و چون روز نهروان به کشتگان خوارج گذشت فرمود : ] بدا به حال شما ، آن که شما را فریفته گرداند زیانتان رساند . [ او را گفتند اى امیر مؤمنان که آنان را فریفت ؟ فرمود : ] شیطان گمراه کننده و نفس‏هاى به بدى فرمان دهنده ، آنان را فریفته آرزوها ساخت و راه را براى نافرمانى‏شان بپرداخت ، به پیروز کردن‏شان وعده کرد و به آتششان درآورد . [نهج البلاغه]

اهل البیت[علیهم السلام]


https://scontent.cdninstagram.com/hphotos-xpt1/t51.2885-15/s640x640/sh0.08/e35/1596940_1701691120044963_1203680766_n.jpgروزی حضرت سلیمان (ع ) در کنار دریا نشسته بود ، نگاهش به مورچه ای افتاد که دانه گندمی را باخود به طرف دریا حمل می کرد .سلیمان (ع) همچنان به او نگاه می کرد که دید او نزدیک آب رسید.در همان لحظه قورباغه ای سرش را از آب دریا بیرون آورد و دهانش را گشود ، مورچه به داخل دهان او وارد شد و قورباغه به درون آب رفت. سلیمان مدتی در این مورد به فکر فرو رفت و شگفت زده فکر می کرد ، ناگاه دید آن قورباغه سرش را از آب بیرون آورد و دهانش را گشود ، آن مورچه آز دهان او بیرون آمد، ولی دانه ی گندم را همراه خود نداشت .


سلیمان(ع) آن مورچه را طلبید و سرگذشت او را پرسید مورچه گفت : " ای پیامبر خدا در قعر این دریا سنگی تو خالی وجود دارد و کرمی در درون آن زندگی می کند . خداوند آن را در آنجا آفریداو نمی تواند از آنجا خارج شود و من روزی او را حمل می کنم . خداوند این قورباغه را مامور کرده مرا درون آب دریا به سوی آن کرم حمل کرده و ببرد .

این قورباغه مرا به کنار سوراخی که در آن سنگ است می برد و دهانش را به درگاه آن سوراخ می گذارد من از دهان او بیرون آمده و خود را به آن کرم می رسانم و دانه گندم را نزد او می گذارم و سپس باز می گردم وبه دهان همان قورباغه که در انتظار من است وارد می شود او در میان آب شناوری کرده مرا به بیرون آب دریا می آورد و دهانش را باز می کند ومن از دهان او خارج میشوم ."


سلیمان به مورچه گفت : (( وقتی که دانه گندم را برای آن کرم میبری آیا سخنی از او شنیده ای ؟ ))
مورچه گفت آری او می گوید: ای خدایی که رزق و روزی مرا درون این سنگ در قعر این دریا فراموش نمی کنی رحمتت را نسبت به بندگان با ایمانت فراموش نکن."



یاسر مرادی فر ::: سه شنبه 95/9/23::: ساعت 3:16 عصر


>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 17
بازدید دیروز: 15
کل بازدید :102877
 
 > >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
یاسر مرادی فر
طلبه هستم سرباز امام زمان ..اگر قبول نماید .. چندین سال است سر این سفره ارتزاق می نمایم بیشتر عمر مشغول تحصیل و تبلیغ دین بوده ام روسیاهی که خطاهای بسیار دارد و امید به آمرزش خداوند سبحان
 
 
>>لینک دوستان<<
اندیشه نگار
حرف و حدیث
شین مثل شعور
کانون توحید (مسجد امیر المومنین )شهر زازران
دلنوشته های قاصدک
لیلای مجنون
جنات
تغییر مطلوب
ان المتقین فی مقام امین
رضا صفری
بوستــــــان ادب و عرفــان قـــــــرآن
خیارج سرای من است
سلام
کلبه بصیرت
•°•°•کلبه تنهایی من•°•°•
بلوچستان
پرپر
حرف هایی از زبان منطق و احساس
سرچشمـــه فضیـلـــت ها ؛ امـــام مهــدی علیــه السلام
چشمـــه ســـار رحمــت
||*^ــــ^*|| diafeh ||*^ــــ^ *||
کیمیای من
کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب
ـــــــ م . ج ـــــــــ
جبهه مقاومت وبیداری اسلامی
طراوت باران
تنهایی......!!!!!!
دل پرخاطره
تاپروانه شدن"""
مانانا
ریحانه
ما تا آخرایستاده ایم
روستای اصفهانکلاته
گیسو کمند
حق وباطل تیغی دولبه
هیــــس دیگِه حِسِت نیست
Hunter moments
عاشقانه آرزوهای من
مهاجر
دوستدار علمدار
ashura.shia.muharram
ابـــــــــــرار
علوم نهم...
کوثر ولایت
ستاره سهیل
ღღتنهاییღღ
آناهیتا
غزل عشق
فروشگاه اینترنتی
*×*عاشقانه ای برای تو*×*
گوناگون
فرمانده آسمانی من
زندگی رسم خوشایندیست
دختران فوتبالی
حرف های دل یه دختره
عاشقتم
من.تو.خدا
کلبۀ عاشقانه
علی تک
یه دختر از تبار غرور
**وبلآگـــــ هـــوآدارآنـــ وآقعـــیــ رضــآ قوچـــآن نژآد **
نقطه ضعف
بــــــــــاور
قدر مطلق
بَرُ و بَچ
مادر یوسف
آیدا
شمس الظلام
ریحانه
کلنا عباسکِ یازینب
آدم برفی
Missing
سیرت پیشگان
علیرضا احسانی نیا
ایده ها و ترفند های عکاسی
faniz
به دادم برس
خاکیهای آسمانی
دنیای بی وفای آدمها...

......
به یادتم
طب سنتی@
 
>>صفحات اختصاصی<<






 
>>لوگوی دوستان<<
 
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<